شهید علیرضا رجب پور
زندگینامه
شهيدان اين ستارههاي خوب زميني كه از اصل خويش دور افتاده بودند، براي رسيدن به مأواي خويش آسمان لحظه شماري ميكردند، گويا راه آسمان از مرزهاي جنوب و غرب ايران اسلامي ميگذشت، اينان پر شتاب به اين راه پيوستند و در ملكـوت خيمـه زدنـد، مـا مانديم و غربت جادههاي آسماني، ما ماندهايم و هزاران فرسنگ فاصله تـا آسـمانيان. خـدايا اين فاصلهها را كم كن و كمك كن رهپوي راهشان باشيم.
بوی عطر بهار طبیعت و عطر بهار نارنج تمام کوچه پس کوچههای شهر طبس را پر کرده بود که در ظهر روز ششم فروردین سال 1347 همزمان با ایام بسیار مبارك كامل شدن دین یعنی عید غدیر، خداوند یکتا دُردانهای به خانواده محمدحسن رجبپور هدیه کرد که نام زیبای علیرضا را برایش انتخاب كردند.
او در آغوش گرم و در خانوادهای مؤمن و با اخلاق در شهر طبس رشد و نمو كرد و عشق و علاقه شدید پدر و مادرش به او باعث شد تا از هیچ كوششی در جهت تعلیم و تربیت تنها پسر خانواده دریغ نورزیده و تمام همّت و سعی خود را در جهت اعتلای اخلاقی و دینی فرزند خویش بكار گیرند كه نتیجه آن تربیت فردی شجاع، فداكار، قانع و خداجو بود. در اولین روزهای انقلاب با شعار نویسی در سطح شهر و حضور گسترده و فعال در راه پیماییها، عشق وارادت خود را به امام به نمایش گذاشت، او تحصیلات خود را تا سوم متوسطه ادامه داد و در كنار تحصیل به مدت شش سال نقشی مؤثر و حضوری فعال در بسیج دانشآموزی و فعالیتهای فرهنگی هنری داشت. در دوران جنگ تحمیلی بسیار علاقمند به حضور در جبهههای جنگ بود اما به دلیل اینكه پدرش در جبههها حضور داشت و تنها پسر خانواده نیز بود نتوانست اعزام شود.
اما عشق به امام و مكتب باعث شد تا بالاخره، با وجود مشكلات فوق عازم جبهههای سراسر نور و معرفت گردد. در همان مدت حضورش در جبهه پدرش جانباز شیمیایی شد اما بیماری پدر نتوانست او را كه دلش جاده شهادت را می پیمود از وادی نور دور گرداند.
مادرشهید نقل میکند: لحظهای كه خداحافظی میكردیم تا عازم جبهه شود چون تنها فرزند پسرم بود اصرار كردم تا او را این بار از اعزام منصرف كنم ولی مرتب میگفت انسان كه آخرش باید بمیره پس چه مرگی زیباتر از شهادت، میگفت مادرم نكنه با گریه و بیتابیهایت آبروی اسلام را ببری، به خواهرانش هم توصیه میكرد كه رسالت زینبی خودتان را بخوبی انجام دهید.
تا اینكه پس از سه ماه حضور در جبهههای حق علیه باطل درتاریخ 21/11/1364 در عملیات والفجر 8 در منطقه فاو بر اثر اصابت تركش خمپاره به درجه رفیع شهادت نایل آمد. پیکر مطهرش پس از انتقال به شهرستان و تشییع بر روی دستان امت شهیدپرور در جوار آستان حسینبن موسیالكاظم «ع» به خاك سپرده شد.
یاد یاران سفر کرده بخــــــیر