شهید حسین دلدار
شهید حسین دلدار
زندگینامه
ذره ذره خاك جبهه سرمست از طراوت خون طرفه مرداني است كه با ترس و خواب و غفلت بيگانه بودند. نسيم بيداري در وجودشـان وزيـدن گرفتـه بـود و شـهابگونـه ظلمـت تاريكي را زدودند و سرانجام در هرولـه عـشق جـان را بـه جانـان تقـديم كردنـد در خـاك غلطيدند و از خاكشان هزاران لاله روييد.
اینبار سخن از یكی دیگر از این كاروان حق جویان عالم است که در تاریخ 18/5/1341 در شهر طبس تولد یافت و نام دلربایش« حسین » و شهرتش « دلدار » که به حقیقت هم دلدار و هم عاشق و دلباخته امام حسین «ع» بود.
حسین در خانوادهای مؤمن و عاشق اهل بیت «ع» چشم به جهان گشود و دوران طفولیت را در دامان پر از مهر و عاطفه مادری مهربان و خداپرست سپری كرد و در 7 سالگی برای كسب علم و دانش وارد مدرسه گردید.
تحصیلات خود را تا دوره راهنمایی ادامه داد، لیكن از ادامه تحصیل صرف نظر کرد و مدرسه را ترك و با پدر به كارگری پرداخت با اوجگیری انقلاب شكوهمند اسلامی در حركات انقلابی و راهپیماییها شركت فعّال داشت و با تشكیل بسیج مستضعفین با فرمان امام خمینی «ره» خالصانه مشغول فعالیت شد.
با شروع جنگ تحمیلی پس از آموزشهای لازم از طریق سپاه به خدمت مقدس سربازی اعزام و داوطلبانه راهی جبهههای نبرد حق علیه باطل گردید.
پس از چند نوبت اعزام و حضور عاشقانه در جبهههای حق علیه باطل و پس از رشادتها و قهرمانیهای فراوان سرانجام در تاریخ 4/12/62 در منطقه جنگی«چنگوله» شربت شهادت را نوشید و جنازه پاك و مطهرش در تاریخ15/12/62 بر دوش امت همیشه بیدار طبس تشییع و در جوار ملكوتی آستان حضرت حسینبن موسیالكاظم«ع» به خاك سپرده شد.
وصیتنامه شهید:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
وَ لَا تحَسَبنََّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ(169)
[قرآن کریم سوره شریفه آل عمران]
هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
بنام خدا بنام او كه همه چيز از اوست بنام او كه زندگيم در جهت اوست. اكنون كه وصيت نامه مرا بازكرديد و ميخوانيد ميدانم چشمانتان اشكبار شده چون ذاتاً در نهاد هر خانودهاي موجود است كه وقتي فردي از خانوادهاش شهيد يا به مرگ عادي از دنيا برود در لحظه اوّل غمگين ميشوند و سپس با صبر خداوندي استقامت ميكنند.
پدر و مادر عزيز و گراميام ممكن است وقتي كه اين نوشته را ميخوانيد من ديگر نباشم اميدوارم زياد بيتابي نكنيد كه اينكار از اجر شما ميكاهد. انسان براي امتحان در اين جهان آفريده شده و تمام كارها و مسائل براي امتحان انسان است و فرزنددار شدن هم جزئي از اين امتحان ميباشد كه امانتي است پيش شما از طرف خداوند كه موقع لزوم بايد پس بدهيد. اي مادر مهربانم قامتت را بلندگير و نداي اللهاكبر خميني رهبر سر ده و سخن شهيدان راه خدا را به مردم برسان كه همانا سخن ما پيروي كردن از خدا كه همان راه امامان(سلاماللهعلیهم) است ميباشد.
پدر و مادر و هموطنان گراميام از اينكه حس ميكردم درمكانی راحت قرارگيرم و در سنگر نباشم غمگين بودم من نميتوانستم بخود بقبولانم كه برادران خودم در مرزها شهيد شوند و من هر روز شاهد اين باشم كه فلان قدر شهيد يا فلان قدر زخمي شدند چگونه من مي توانستم مشاهده كنم كه هر روز عدهاي از بهترين جوانان ما شهيد شوند و من به كارهاي روزمره مشغول باشم. ميدانم كه از دست دادن من شايد سنگين باشد ولی غم از دست دادن حسين(سلاماللهعلیه) بر حضرت فاطمه(سلاماللهعلیها) سنگين نبود؟ مگر آنها نبودند كه كشته شدند تا دين اسلام پا برجا باشد؟ من هم به نوبه خود از آقا و سرورم حسين(سلاماللهعلیهم) درس جهاد و مبارزه و شهادت را آموختهام كه زندگي مادي نكبتبار است.
مادرم هر گونه افسردگي و ناراحتي مطمئناً باعث عذاب روح من ميشود پس خوشحال و اميدوار باشید كه فرزندي را تربيت كردهاي كه در راه اسلام به شهادت رسيده، پدر و مادر و برادر و خواهرانم امكان دارد اتفاقي بيفتد كه جنازه من بدست شما نرسد آنگاه بهياد شهداي كربلا بيفتيد و ناراحت نشويد و هر وقت دلتان گرفت به مزار شهدا برويد و به مزار اين همه شهيد بنگريد آن وقت درد خود را فراموش خواهيد كرد. پدرم مطمئن باش در آخرت نزد ائمه اطهار(سلاماللهعلیهم) سرشكسته نيستيم چون پسرت راهي را رفت كه آنها رفته بودند و اميدم اين است كه شهادتم مورد رضاي خداوند قرارگيرد.
مادرم سلام بر تو كه بر احساس مادرانهات پيروز شدي و فرزندت را روانه ميدان نبرد حق عليه باطل كردي و گفتي كه ترا در راه خدا هديه انقلاب اسلامي ميكنم و من به وجود تو افتخار ميكنم كه مادري ازسلاله فاطمه زهرا(سلاماللهعلیها) هستي و آخرين سخنم به پدر و مادر و برادر و خواهرانم اين است كه گريه نكنيد زيرا روز شادي ماست و روز عزاي دشمن پس شاد باشيد كه شما فرزندي را در راه اسلام و قرآن قرباني دادهايد و سفارش ميكنم به راه امام امّت كه همان راه انبياء براي رسيدن به لقاءالله است و بدانيد فرزند شما جز به خدا به هيچ چيز ديگر فكر نميكرد.
سفارش ديگرم اين است كه دركنار قبر شهدا دفنم نمايید جايي كه رفت و آمد مردم است زيرا باعث شوق به جبهه و ادامه دهنده راه شهيدان زياد ميشوند. از دوستانم تقاضا دارم كه به هرنحوي شده به رزمندگان كمك كنند چه با ياري كردن، چه با دعاهايي كه درشب ميكنند.
در پايان چند سخن به عنوان تذكر به همشهريان عزيزم. برادران عزيز همشهري شما كه پاسدار خون شهيدان هستيد عليوار و حسينگونه بر همه دشمنان خارجي و داخلي اسلام و انقلاب بخروشيد و اين انقلاب را به سراسر گيتي برسانيد چون هم اكنون ما پرچمدار اسلام هستيم و براي نگهداري اين انقلاب حتي جان ناقابلمان را بايد هديه كنيم والّا واي بروز و احوال ما اگر اين انقلاب نابود شود كه به هيچ عنوان نخواهد شد.
آخرين توصيهام اينكه تا خون در رگ داريد دست از ياري امام برنداريد همانطور كه فرمود: گرفتاري مسلمين از آمريكاست. همه مرگ بر آمريكا
ياران همه سوي مرگ رفتند بشتاب كه تا ز ره نمانيم
اي خون حماسه در رگ دين برخيز نماز خون بخوانيم
وَالسَّلامُ عَلَيْكُمْ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَكاتُه
حسين دلدار 29/9/1361
برادران عزیز و همشهری، شما كه پاسدار خون شهیدان هستید علیوار و حسینگونه بر همه دشمنان خارجی و داخلی اسلام بخروشید و این انقلاب را به سراسر گیتی برسانید چون ما هم اكنون پرچمدار اسلام هستیم و برای نگهداری این انقلاب حتی جان ناقابلمان را باید هدیه بكنیم، وای بر احوال ما اگر این انقلاب نابود شود كه به هیچ عنوان نخواهد شد. آخرین توصیهام این است تا خون در رگ دارید به هیچ عنوان دست از یاری امام بر ندارید.