شهید محمدعلی شبانی
زندگینامه
تاريخ دفاع مقدس اسلامي سرشار از لحظههاي نابي است كه شايد فقـط بـراي همـين «يك بار» اتفاق افتاده است، اين برهه تاريخي مجالي بود براي ظهور شيرمرداني كه با تأسي از عاشوراي «امام حسين(ع)»در جاي جاي جبههها هـزاران لحظـه عاشـورايي خلـق كردنـد، پرستوهاي مهاجري كه «ماندن» را بر نميتافتند و عشق به لقاي دوست امانـشان را بريـده بود.
در سال 1345 بود که خداوند متعال فرزندی به خانوادهای مذهبی و مؤمن در شهر دارالمومنین طبس عنایت کرد که روشنی دیدگان پدر و مادر شد. دوران كودكی را با شوق و ذوق وصفناپذیری نزد والدین سپری نمود و در سن شش سالگی وارد دبستان و مشغول فراگیری علم و دانش گردید.
سیزده بهار از عمرش نگذشته بود که که در ساعت 19:36 روز ۲۵ شهریور سال ۱۳۵۷، زلزله ویرانگری در طبس به وقوع پیوست كه وی یك برادر و خواهر خود را در این حادثه غمناک از دست داد ولی لطمهای به تحصیل وی وارد نشد و همچنان تا كلاس سوم دبیرستان تحصیل را ادامه داد.
با فرمان امام خمینی(ره) مبنی بر تشکیل ارتش بیست میلیونی و تشکیل پایگاههای بسیج در سراسر کشور نور امیدی در دل جوان عاشق انقلاب و اسلام روشن شد و علیرضا نیز بهمراه خیل عظیمی از جوانان انقلابی و بسیجی شهرستان با ثبت نام و حضور در بسیج، نامش را در طومار لشگر مخلص خدا ثبت نمود و با شرکت فعال در دورههای آموزش عقیدتی و نظامی پایبندی خودرا به ارزشهای انقلاب به اثبات رساند.
علیرضا در دو نوبت بصورت داوطلبانه و از طریق بسیج عازم مناطق جنگی كشور شد تا این كه در تاریخ 2/3/66 در هنگام تعویض پست نگهبانی خود در منطقه جنوب مورد اصابت تركش خمپاره دشمن قرار گرفته و شربت شهادت را نوشید. پیکر پاكش پس از انتقال به شهرستان بر روی دستان امت شهیدپرور تشییع و در صحن منّور و ملكوتی حضرت حسینبنموسیالكاظم «ع» به خاك سپرده شد. زیباترین هنرها، مرگ شهیدی است كه در برابر ارادهی شیطانی متجاوزین زورگو سینه سپر میسازد و از ایثار بزرگترین سرمایه خویش دریغ نمیورزد. روحش شاد و راهش پررهرو باد.
گزیدهای از وصیتنامه شهید
شما را توصیه میكنم كه به ریسمان محكم الهی چنگ بزنید. این انقلاب باید به دست امام زمان «عج» سپرده شود و این نیاز به هوشیاری ما دارد. ولایت فقیه دنباله رسالت انبیاء است باید حفظ شود پس در حفظ آن بكوشید. جهاد اكبر كه مبارزه با نفس است پیشه كنید تا به آرامش برسید. كاروان عاشقان كربلا در حركت است لذا از این كاروان عقب نمانید. مرگ هر لحظه از راه میرسد. چه بخواهید چه نخواهید، حسین زمان را یاری كنید تنها نگذارید و پشتیبان او باشید. معلمین عزیزم شما نیز زحمت بكشید دانشآموزان را به راه راست هدایت كنید و از شما قدردانی میكنم كه من را به راه راست هدایت كردید.
وصیتنامه شهید محمدعلی شبانی فرزند غلامرضا متولد 1345 اهل طبس که در تاریخ 02/03/1366 در منطقه جنوب به شهادت رسید.
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بنام یگانه یاور مظلومان خداوند سبحان
هيچ قطرهاي در مقياس حقيقت و در نزد خدا از قطره خوني كه در راه خدا ريخته شود بهتر نيست. خدايا؛ از تو ميخواهم مرگي را نصيبم كني كه با افتخار همراه باشد مرگي در راه هدفم اسلام.
اي معبود و معشوق من تو را سجده کنم كه جان مرا خريدي. اي زندگان زمين، براي ما اشك نريزيد كه ما زنده و جاويد هستيم. شهادت شربت گوارایي است كه با نوشيدن آن عطش قلب شهيد آرام ميگيرد. مادر آيا افتخار نميكني كه از وجود پرثمرت شهيدي در راه مكتب اسلام پرورش يافته.
خدايا؛ تو شاهدي كه چیزي عزيزتر از جانم ندارم تا فداي اسلام و قرآن كنم پس شهادت در راهت را نصيبم كن كه شيرينترين مرگهاست. برادرم اسلحه خونين مرا از زمين بردار و تا پيروزي نهايي راهم را ادامه بده. خوشا به سعادت كسي كه در راه خدا و براي خدا به شهادت برسد. زماني كه جسد مرا بر دوش ميگيريد مبادا كه در پشت جسدم گريه كنيد و با چشم دل بنگرید كه چشم شما بايد به سوي كربلا باشد. برادران تنها از كانال شهادت است كه راه حسين(سلاماللهعلیه) تداوم مييابد. آيا اين رسم انسانيت است كه بمانيم و ياران همه به سوي لقاءالله بروند.
شما را توصيه ميكنم كه به ريسمان محكم الهي چنگ بزنيد. اين انقلاب بايد به دست امام زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) سپرده شود زيرا نياز به هوشياري دارد. ولايت فقيه دنباله رسالت انبياء است و بايد حفظ شود پس در حفظ آن بكوشيد.
جهاد اكبر كه مبارزه با نفس است پيشه كنيد تا به آرامش برسيد. كاروان عاشقان كربلا در حركت است از اين كاروان عقب نمانيد. مرگ هر لحظه از راه ميرسد چه بخواهيد چه نخواهيد حسين زمان را ياري كنيد و تنها نگذاريد و پشتيبان او باشيد.
معلمين عزيز و از جان بهترم شما نيز بيشتر زحمت بكشيد و دانش آموزان را به راه راست هدايت كنيد و از شما قدرداني ميكنم كه من را به راه راست هدايت كرديد و من را به جبهه فرستاديد وخيلي از شما تشكر میکنم. اگر كار بدي از بنده سر زده شما بايد به بزرگي خودتان ببخشيد چرا كه من زبان كوچكي دارم و نميتوانم از شما قدرداني كنم و شما را به خدا ميسپارم. اي معبود من، حجابهايم را بدر، قفسهايم را بشكن و زنجيرهايم را پاره كن تا بتوانم به سوي تو پرواز كنم وكاري كن تا كشته شدنم در راه تو باشد و مرا از گناهاني كه در اين دوران كردهام ببخش چرا كه من نتوانستم آنقدر كه تو رضايتت است به دعاگويي مشغول باشم.
محمدعلي شباني