شهید قدمعلی کاظمی
زندگینامه
روزهای خوب خدا یکی پس از دیگری میگذشت و هر روز انتظار واشتیاق خانواده قاسمعلی کاظمی برای تولّد فرزندشان بیشتر میشد تا اینکه در اولین روز از مردادماه سال 1345 انتظار به پایان رسید و دیدگان به جمال دُردانهای روشن و منور گردید که سالها بعد برای دفاع از اسلام و قرآن و ناموس این مرزوبوم جانفشانی کرد.
قدمعلی کاظمی در محیط روستایی کوچک و دور افتاده از توابع طبس و در کانون گرم خانواده ای متدین و در دامن مادری مهربان و در زیر سایه پدری مهربان و زحمتكش كه به شغل دامداری مشغول بودند رشد كرد. وقتی برای کسب علم و دانش پا به مدرسه گذاشت 6 سال بیشتر نداشت و موفق شد تا پایه پنجم ابتدایی در زادگاهش پشت سر گذاشته و به علت نبود مدرسه راهنمایی و دوری مسافت تا شهر ناچار شد ترک تحصیل نموده و به همراه پدر به كار پر مشغله دامداری بپردازد.
بخشی از عمرش را در بیابانها و کوههای اطراف به همراه پدر و به منظور کسب روزی حلال چوپانی نمود و در همه امور کمک کاری خوب برای خانواده بود، گرچه دور از شهر بود لکن برای عضویت در بسیج فاصله طولانی را پیمود و به شهر آمد و با ثبت نام در بسیج نامش را در طومار لشکریان مخلص خدا ثبت نمود.
قدمعلی پس از عضو شدن و فراگیری آموزشهای نظامی به منطقة جنوب اعزام گردید. گام در میدان نبرد نهاد و مردانه در برابر دشمن ایستاد تا به سهم خود سعادت و سرافرازی اسلام و انقلاب را بیمه نماید، پس از مدتی حضور موثر در جبهههای نبرد تاریخ 25/12/1363 در عملیات بدر شرکت و بر اثر اصابت تركش به فیض عظیم شهادت نائل آمد و مفقودالاثر گردید.
اي شهيد شبي كه ميرفتي ستارهها گفتند كه راه آسمان چه پر نور شده بود، تـو شـاد رفتي و ما در سياهي سنگين شب نديديم كه چه زود تا وسعت لايتناهي خدا پـر كـشيدي، تو رفتي و در كرانهي سپيد صبح صادق، به ميلاد رسيدي چرا كـه در ژرفـاي فكـر بلنـدت «عند ربهم يرزقون» را باور كردي .
لذا از آنجا که اطلاعات دقیقی مبنی برشهادت ایشان وجود داشت، روح بلندش پس از نه سال درتاریخ 12/8/72 طی یک مراسم با شکوهی تشییع و در جوار آستان حسینبنموسیالكاظم «ع» به خاك سپرده شد.
نامش گرامی و راهش پر رهرو باد
وصیتنامه شهید
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
بنام الله پاسدارحرمت خون شهيدان
إِنَّ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ هَاجَرُواْ وَ جَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَ أَنفُسِهِمْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ وَ الَّذِينَ ءَاوَواْ وَّ نَصَرُواْ أُوْلَئكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاءُ بَعْضٍ وَ الَّذِينَ ءَامَنُواْ وَ لَمْ يهَُاجِرُواْ مَا لَكمُ مِّن وَلَيَتهِِم مِّن شىَْءٍ حَتىَ يهَُاجِرُواْ وَ إِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فىِ الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلَّا عَلىَ قَوْمِ بَيْنَكُمْ وَ بَيْنهَُم مِّيثَاقٌ وَ اللَّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(72) [قرآن کریم سوره شریفه انفال]
كسانى كه ايمان آوردند و هجرت نمودند و با اموال و جانهاى خود در راه خدا جهاد كردند، و آنها كه پناه دادند و يارى نمودند، آنها ياران يكديگرند و آنها كه ايمان آوردند و مهاجرت نكردند، هيچ گونه ولايت [دوستى و تعهّدى] در برابر آنها نداريد تا هجرت كنند! و (تنها) اگر در (حفظ) دين (خود) از شما يارى طلبند، بر شماست كه آنها را يارى كنيد، جز بر ضدّ گروهى كه ميان شما و آنها، پيمان (ترك مخاصمه) است و خداوند به آنچه عمل مىكنيد، بيناست!
وَ لَا تحَسَبنََّ الَّذِينَ قُتِلُواْ فىِ سَبِيلِ اللَّهِ أَمْوَاتَا بَلْ أَحْيَاءٌ عِندَ رَبِّهِمْ يُرْزَقُونَ(169)
[قرآن کریم سوره شریفه آل عمران]
هرگز گمان مبر كسانى كه در راه خدا كشته شدند، مردگانند! بلكه آنان زندهاند، و نزد پروردگارشان روزى داده مىشوند.
بِسْمِ رَبِّ الشّهَداءِ وَ الصِّدِّيقِين
بنام الله پاسدار حرمت خون شهيدان و درهم كوبنده ظلم و ستم و ويرانگر كاخهاي ستمگران و ياري دهنده كساني كه او را ياري كنند. با سلام بر بقيهالله الاعظم(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) يگانه منجي عالم بشريت ونائب برحقش امامامّت خميني بتشكن كه ما را از فساد و تباهي نجات داد و به سوي اسلام و انسانيت هدايت نمود. با سلام گرم و صميمانه خدمت شهدا از هابيل تا اباعبدالله الحسين(سلاماللهعلیه) كه دين اسلام را با خون خود زنده كرد و از امام حسين(سلاماللهعلیه) تا شهداي انقلاب اسلامي ايران كه با پيروي از انبياء و با رهبري امام امت بار ديگراسلام را زنده كرده و راه حق را به ماشناساندند.
اينجانب قدمعلي كاظمي فرزند قاسمعلي براي انجام وظيفه چند كلمه را به عنوان وصيتنامه ذكر ميكنم:
هر چند كه شهداء زندهاند و بر احوال شما نظاره دارند. اي جوانان مبادا در بستر و درحال غفلت بميريد چون كه حسينبنعلي(سلاماللهعلیه) در ميدان جنگ و با لب تشنه شهيد شد. خداوند در قرآن کریم میفرماید: « وَ الَّذِينَ جَاهَدُواْ فِينَا لَنهَْدِيَنهَُّمْ سُبُلَنَا» [قرآن کریم سوره شریفه عنکبوت آیه69] و آنها كه در راه ما (با خلوص نيّت) جهاد كنند، قطعاً به راههاى خود، هدايتشان خواهيم كرد
اي مردم بدانيد آنها كه در راه خدا جهاد كردهاند و از جان خود گذشتهاند افرادي هستند كه هدايت يافته و بهترين خلق عالمند پس مبادا راهشان را بيرهرو بگذاريد يا لحظهاي جانفشانيهايشان را فراموش نمايید. مبادا بازماندگان شهدا را فراموش كنيد زيرا كه آنها داغ افرادي را در دل دارند كه بهترينِ خانوادهيشان بودهاند و احتياج به همدردي شما دارند.
بار الها؛ حال كه موفق شدم به جبهه جنگ بروم و قصد جهاد در راه تو را دارم و ميخواهم دين تو را ياري كنم از تو خواستارم كه مرا موفق بداري كه در راه تو از جانم بگذرم و هرگز تو را فراموش نكنم.
بار الها؛ در ميدان جنگ در زماني كه نيروهاي جندالله بر جنودالشيطان ميتازند مرا چون كوه استوار گرداني و ياد دنيا را از دلم بيرون بري.
خدايا؛ در هنگام لغزش مرا به خود وامگذار و هدايتم نما تا دست از ياري دين تو بر ندارم.
خدايا؛ گناهانم را ببخش و مرا بيامرز.
بارالها مـن نميخواهم كه در بستر بميــرم ياريم كن تا به راهت دردل سنگر بميرم
دوست دارم همچو باران برتنم خمپاره بارد پيـكرم گـردد به مانند گـل پـرپر بميرم
دوست دارم نامرهبر را به خون خود نويسم ديدهام باشد به نـام نـامي رهبـر بميـرم
دوســــت دارم از هــمه بهتـر بميـــــرم همچو مولايم حسينبنعلي بيسر بميرم
دوسـت دارم چهــره مهــدي زهــرا ببينم با نگـاهي بـر رخ آن حجت اكبـر بميـرم
دوسـت دارم تا شـوم قـربـاني راه خمينــي همـچنان پـروانه جـانم افتـد آذر بميـرم
دوست دارم تشنهلب باشم بهنگام شــهادت جرعهاي نوشم زدست سـاقي كوثر بميرم
دوســت دارم راه مــن يـــابـد ادامــــــه تا بخون غلطان شوم همچوعلياكبر بميرم
اي جوانان مبارز بدانيدكه من آرزوها دارم وچون شهيد شوم از شما خواستارم كه راه مرا ادامه دهيد زيرا رسيدن شما به اين هدف همان رسيدن من و ديگر شهدا است. من در زماني به خون ميغلتم وجان به جان آفرين تسليم ميكنم كه آرزوي رسيدن به كربلا و رفتن به قدس را دارم و اين شما هستيدكه با ادامه دادن راه شهدا و پيروي از دستورات امام امت بايد كربلا را آزاد كنيد و قلب امام زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) را خشنود بگردانيد و با آزادي كربلا مرحمي بر قلب خانوادههاي شهدا بگذاريد. باخانوادههاي مفقودين و مجروحين و اسرا احساس همدردي كنيد تا احساس تنهايي نكنند.
پدر و مادر مهربانم اميدوارم كه مرا ببخشيد وحلالم كنيد و از من درگذريد كه نتوانستم زحمتهاي بيپايان شما را جبران كنم. از شما خواستارم كه در شهادتم بيصبري نكنيد بلكه صابر باشيد و بدانيد كه خداوند صابران را دوست دارد و از برادرانم خواستارم كه راه مرا ادامه دهند و نگذارند كه اسلحه من برزمين و سنگرم خالي بماند و افرادي كه با امام و روحانيت مخالف هستند نگذاريد در تشيع جنازه من شركت كنند زيرا آمدن آنها در تشيع جنازه من روح مرا آزار خواهد داد. بر تابوتم عكس امام و ديگر شهدا و یک عكس کوچک از خودم را بچسبانيد و بر روي تابوتم يك جلد قرآن بگذاريد كه دشمنان خيال نكنند ما براي دنيا و ماديگري ميجنگيم.
خداوندا؛ از لحظه لحظه عمر من بكاه و بر عمر رهبرم بيفزا.
بار الها؛ هر پرچمي كه از دست سرداري ميافتد از جوشش خونش رزمندگاني براي ادامه راهش برانگيز تا خونهاي رزمندگان پايمال نشود آمين.
خداوندا؛ ظهورحجتت امام زمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) را نزديك بگردان تا با ظهور خويش دنيا را اصلاح كند و حق مظلومان را از ظالمان بگيرد.
پروردگارا؛ تمام روحانيت كه درخط امام حركت ميكنند آنها را موفق و مؤيد بگردان آمين .
الها؛ دشمنان اسلام را خوار و ذليل و در هر كجا كه هستند مكرشان را به خودشان بازگردان و شرشان را از سر اين مسلمين كوتاه بگردان آمين.
هرگز امام را فراموش نکنید. راه شهدا را هرگز بیرهرو نگذارید. به جبهه کمک کنید زیرا پیروزی این جنگ پیروزی اسلام است و باید در راه پیشبرد این جنگ از جان و مال گذشت تا با یاری خداوند به پیروزی برسد و پیروزی این جنگ را پیروزی اسلام و شکست این جنگ را شکست اسلام بدانید. در راه پیشبرد انقلاب از هیچ چیز حذر نکنید از خداوند برای من استغفار و طلب آمرزش نمائید و من را در کنار مزار شهید نظریان دفن کنید چون که ما از اول با هم بودیم و با هم خواهیم رفت و اگر نظریان شهید نشده بود من را در جائی دفن کنید که بتوانند بعداً نظریان را در کنارم دفن کنند. در ضمن محل دفن ما امامزاده طبس در کنار دیگر شهدا میباشد.
خدایا خدایا تا انقلاب مهدی امام خمینی را نگهدار
شهيد قدمعلي كاظمي
«بارالها در میدان جنگ در زمانی كه نیروهای جندالله بر جنود شیطان میتازند مرا چون كوه استوار گردانی و یاد دنیا را از دلم بیرون بری، خدایا در هنگام لغزش مرا به خود وامگذار هدایتم نما تا دست از یاری دین تو بر ندارم.»