شهید غلامحسین محمدی
شهید غلامحسین محمدی
نام پدر: حسنعلی
ولادت: 1322/04/17
شهادت: 1361/09/28
محل شهادت: مهران
مزار: امامزاده حضرت حسین ابن موسی الکاظم «ع» طبس
وَالَّذِینَ هَاجَرُوا فِی سَبِیلِ اللَّهِ ثُمَّ قُتِلُوا أَوْ مَاتُوا لَیرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقًا حَسَنًا وَإِنَّ اللَّهَ لَهُوَ خَیرُ الرَّازِقِینَ ﴿٥٨ حج﴾
و کسانی که در راه خدا هجرت کردند، سپس کشته شدند یا به مرگ طبیعی از دنیا رفتند، خداوند به آنها روزی نیکویی میدهد؛ که او بهترین روزیدهندگان است!
شهدا با نثار خون خويش فضاي آرام و آكنده از آرامش را براي ملت سلحشور ايران بـه ارمغان آوردند و افتخار و سرفرازي امت اسلامي را تضمين كردنـد .غلامحسین محمدی نيـز يكـي ديگر از شهداي گلگون كفن این دیاراست كه در روستای «حجتآباد» از توابع شهرستان طبس به سال 1332 و در محیط مذهبی خانواده چشم به روشنای هستی باز كرد، ارادت خانواده وی به ساحت مقدس اهلبیت عصمت و طهارت «ع» خاصه حضرت سیدالشهدا «ع» سبب شد که منصب نوکری و غلامی ارباب بیکفن را به او ارزانی داشته و او را غلامحسین بنامند.
غلامحسین که در خانوادهای متدین و دردامن پر از مهر مادری مهربان رشد کرده بود برای کسب علم و دانش راهی مدرسه روستا شد و موفق شد تحصیلات خویش را تا پایان دوره راهنمایی با موفقیت گذراند. روح با عاطفه، دل حساس و چهرهای مهربان داشت. اهل تهجد بود و به نماز عشق میورزید. از كودكی که دست در دست پدر در مجالس مذهبی و دینی شرکت می نمود باعث شد علاقه وافری به مسایل مذهبی و دینی داشته و با عشق به اهل بیت«ع» پرورش یابد.
هنگامی که موعد رفتنش به خدمت سر بازیاش فرارسید به قصد خدمت و پاسداری از مرزهای این مرز و بوم به استخدام ارتش درآمد و در ضمن خدمت به فعالیتهای دینی و تبلیغی مشغول بود لذا به همین خاطر نیز بعضی اوقات مورد شماتت اطرافیان قرار میگرفت.
آگاهی او از مسیری که انتخاب کرده بود، باعث گردید كمترین خللی در عزم اراده او وارد نشده وهمچنان برای نشر و گسترش فرهنگ غنی انسانساز اسلام تلاش نماید. بعد از خدمت سربازی با دختر مومنهای از آشنایان ازدواج کرد و مسئولیت خانوادهای مستقل را برعهده گرفت که حاصل این ازدواج 4 فرزند پسر میباشد که در راه حفظ دستاوردهای انقلاب راه پدرشان را ادامه میدهند.
وقتی جنگ شروع شد و بیم آن میرفت كه نفوذ صدامیان جهانخوار وقفهای در رسیدن به دستاوردهای والای انقلاب بوجود آورد، او ایستادن و از دور نظاره كردن نبرد را جایز ندانست لذا چون سربازی خدمت کرده بود و فنون رزم را در ارتش فرا گرفته بود اولویت را به جنگ با متجاوزان داد و داوطلبانه به جبهه های نبرد حق علیه باطل شتافت.
غلامحسین شانزده ماه در جبهههای مختلف جان بر كف با اشتیاق شهادت مبارزه كرد، تا اینکه سرانجام به روز 28/9/1361، در جبههی مهران، براثر اصابت ترکش خمپاره بعثیان، در خون مطهرش غلطید و به لقاء پروردگارش شتافت، پیكر پاكش در روز 2/10/1361 به طرز با شكوهی بر دوش امت حزبالله و ولایتمدار طبس تشییع و در جوار آستان مقدس حسینبن موسیالكاظم «ع» به خاك سپرده شد.
‹روانش شاد و یادش گرامی باد›
وصیت نامه:
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
همسرم مريم شباني: من عازم جبهه هستم به حكم شرعي و با آزادي و هوشياري كامل وصیت ميكنم كه اگر شهيد شدم زن و فرزندان من بدانند كه چكار بكنند به شرح زير بيان مي كنم:
اگر شهيد شدن نصيب من شد من را در طبس گلشن دفن كنيد.
خانه من كه به اسم من است مال همسر و بچههاي من بعد از من خواهد بود. خانه را بفروشيد و در عوض يك خانه تكميل براي آنها در طبس كه خانم و بچههاي من باشند درست كنيد.
از پدر و مادر و تمام فاميل خواهش ميكنم كه خانم و بچههاي من را اذيت و آزار ندهيد و هر چه محبت و مهرباني داريد براي همسر و بچههايم انجام دهيد.
حقوق من بعد از من براي همسر و فرزندان من ميباشد. کسی دخالت در حقوق من حتي پدر من و برادرهاي من و برادرهاي خانم و پدرخانم من تا زمانيكه خانم من زنده و ازدواج نكرده باشد نکند و اگر خواسته باشد ازدواج كند بچه هاي من با خودش باشند و حقوق من را به آنها بدهيد.
مبلغ دو هزارتومان در بانك مسكن (رهني سابق) و مبلغ 1000 تومان بابت تلفن مخابرات است به اضافه پول دفترچه بچهها عليرضا و محمد و مهدي و محمود از بانك بگيريد. از كسي بدهكار و طلبكار نيستم و هيچگونه بدهي ندارم فقط هر برج بابت وام كه گرفتم خود بانك هرماه كم ميكند.
بعد از من همسرم قيم بچههاي من و حقوق من مريم شباني كه مادر بچهها ميباشد خواهد بود و کسی حق دخالت در حقوق آنها به هیچ عنوان نخواهد داشت.
ماشین پیکان 54 قرمز رنگ از بچههای من میباشد که مورد استفاده آنها باشد.
حقوق من هر چقدر که بود هر برج مبلغ صد تومان به فقیران که مستحق هستند بدهید.
غلامحسین محمدی