شهید علی اخوان مهدوی
زندگینامه
شهيدان آنان كه از هجوم حادثه پروا نداشتند، آنان كـه جـز در ديـار پـاك خـدايي ره نميپوئيدند، رهاتر از نسيم، پرخروشتر از موج، عاشقتر از پروانه ، خاك تا عرش كبريـا را در لحظهاي پيمودند، آري آن شبشكنان چه باصفا چه بـيصـدا ايـن راه پر مخـاطره را طـي كردند و اينك ما مانديم و خاطرات خونرنگ آنها بيائيد شهيدان را به يـاد بـسپاريم نـه بـه خاك.
اولین روز از فصل پاییز سال 1344 بود که خداوند متعال فرزندی را به پدر و مادری مهربان، دلسوز و با صداقت در شهر طبس به امانت گذاشت که او را علی نام نهادند. با تولد علی شور و شعفی در فضای خانه حاکم بود و دوران کودکیاش را در كانون پر مهر و محبت خانواده پرورش یافت. احمد با ورود به سن قانونی پا به مدرسه نهاد تا علم و دانش بیاموزد و برای آیندهاش فرد مفیدی باشد، لذا موفق شد در شرایط سخت آن زمان تا پایهی دوم راهنمایی تحصیل کند و در تمام پایه های تحصیلی دانشآموزی ممتاز بود. همزمان با اوجگیری مبارزات مردم علیه رژیم طاغوت او نیز همراه دوستانش در پخش اعلامیه و شركت در راهپیمایی به ندای رهبرش لبیك گفت. ناگهان زمینلرزهی ویرانگر سال (1357) طبس از راه رسید و سه برادر و مادرش را از دست داد که داغ سخت مادر و برادر برایش بسیار سنگین بود.
بعد از پیروزی انقلاب اسلامی كه عراق و حامیانش به كشورمان حملهور شدند، برای دفاع از شرف و ناموس این کشور با ثبتنام در بسیج و كسب آموزشهای نظامی عازم جبهههای نبرد حق علیه باطل شد. جنگ تحمیلی به راستی «کارخانه انسان سازی» بود. در دوران دفاع مقدس، شایسته سالاری به معنای واقعی حاکمیت داشت؛ مردان عمل، در خط مقدم مسئولیتها و «جوانان» پیشقدم و اداره کننده بودند و هرکار ناممکن را ممکن ساختند. با دلاوری و شهامت به همراه دوستانش، جهانیان را به حیرت واداشت او در چهارمین اعزام خود در عملیات بیتالمقدس برای آزادسازی خرمشهر با رمز یا علیبنابیطالب علیه السلام در 4/3/ 1361 شرکت و به فیض عظیم شهادت نائل آمد.
پیكر پاك و مطهرش پس از یك ماه در تاریخ 4/4/1361 به همراه دوستان شهیدش بر دوش امت شهیدپرور طبس تشییع و در جوار بارگاه ملکوتی حضرتحسینبن موسیالكاظم «ع» به خاك سپرده شد. شكیبایی خانواده او در مراسم سوگواری صلابت و آگاهی، آنان را زبانزد كرده بود.
مردم باید همیشه دنبالهرو روحانیت مبارز مخصوصا امام خمینی باشند و سرپیچی از فرمان آنها نكنند كه بدبختی ما در طول پنجاه سال حكومت پهلوی به خاطر همین سرپیچی از روحانیت مبارز بود. برادران و دوستانم: شهادت یك انتخاب است، انتخابی آگاهانه و مشتاقانه، حركتی است شتابدار به سوی معشوق، كه نصیب هر كسی نمیشود.
وصیتنامه شهید
بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم
إنّالله وَ إنّا إلَيْهِ رَاجِعُون
ما از سوي خدائيم و بسوي او بر ميگرديم.
لَن يَضرُُّوكُمْ إِلَّا أَذًى وَ إِن يُقَاتِلُوكُمْ يُوَلُّوكُمُ الْأَدْبَارَ ثُمَّ لَا يُنصرَُونَ(111) [قرآن کریم سوره شریفه آل عمران]
آنها هرگز نمىتوانند به شما زيان برسانند، جز آزارهاى مختصر و اگر با شما پيكار كنند، به شما پشت خواهند كرد (و شكست مىخورند) سپس كسى آنها را يارى نمىكند.
سلام بر رهبران توحيدي از آدم تا خاتم و از محمد(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) تا صاحب الزمان(عجّلاللهتعالیفرجهالشریف) وسلام بر نائب وارث انبياء امامخمينيكبير، رهبر جهاني اسلام كه چون شير، روزها ميخروشد و شبها چون جدّ بزرگوارش امام سجاد(سلاماللهعلیه) به دعا و نيايش خداوند مشغول است و سلام بر شهيدان گلگون كفن پاسدار، اين حاميان دودمان حسين(سلاماللهعلیه) كه مانند او غريبانه ميجنگند و بسان او شهيد ميشوند و نهال انقلاب را آبياري ميكنند.
سلام بر برادران روحانيت و طلاب مسئول، اين پيامبران عصرمان كه به هر سو پيام اين شهيدان را اعلام و مردم را از جرثومههاي شوم آگاه ميكنند. سلام بر ملت غيور و شهيدپرور ايران و نابودي، ذلّت و خواري از آن مشركين، كفّار، منافقين و شيطان بزرگ آمريكاي جهانخوار باد.
كم كم احساس ميكنم كه ميتوانم شاهد زيباي شهادت را تنگاتنگ در آغوش خود بفشارم و تا ابد از خود جدا نكنم زيرا امكان شهادت ما با خدمت در سپاه انقلاب كه در خدمت اسلام و مسلمين است ميباشد و اين شهادت بزودي نصيب من خواهد شد ولي آيا كشته شدن مرا ميتوان شهادت ناميد؟ خدايا نااميد نيستم من در خود به هيچ وجه لياقت شهادت نميبينم ولي آگاه بدانم كه تو توبه پذيرهستي. برادران و دوستان همراهم شهادت يك انتخاب است انتخابي آگاهانه و مشتاقانه حركتي است شتابدار بسوي معشوق كه نصيب هر كس نميشود، شما بايد كه خود شهيد شويد تا فرزنداني شهادت طلب بار آوريد. بر شهيد گريه جايز نيست و شما نيز بر من تسليت نگوئيد و تسليت نپذيريد بلكه تبريك بگوئيد و فقط بر تبريكها پاسخ بگوئيد تا روح شهادتطلبي مسلمين هر چه بيشتر و بيشتر شكوفاتر شود.
چقدر دورند از حقيقت كساني كه مدفون در وجود خويشند و مال و اولادي را كه خدايمان فتنهاي دانسته به آن سخت دل بستهاند. چقدر دورند از حقيقت كساني كه دين را سپر جانشان ساختهاند. درحاليكه سنت پيامبر(صلیاللهعلیهوآلهوسلم) و عزّت به ما ميآموزد كه جان را سپر دين قرار دهيد. عزيزانم تنها شهادتطلبي نمیتواند كارا باشد بلكه در كنار اين روح بايد كه فكري اسلامي و منسجم و مترقّي و قوي وجود داشته باشد و اين چيزي نيست به جز خط امام، خطي كه نه تنها امروزه لازم و كافي است بلكه خطي است كلي براي حركت دائمي مسلمين و بر شما است اين فكر را كه فكري مستقل و جدا از فكر احزاب و گروهها است افزايش دهيد و قوانين امام خميني را بدون چون و چرا بپذيريد كه سعادت ابدي در آن نهفته است. جهاد في سبيل الله شكل تكاملي مبارزاتي است.
از شما خواهشمندم كه هفتم، چهلم، و سالگرد مرا نگيريد و خرج آن را به مستضعفان بدهيد و راضي نيستم كه هيچكس براي من گريه کند. از شما برادران و خواهران ميخواهم كه اين شعار را تكرار كنيد:
«خدايا خدايا تا انقلاب مهدي خميني را نگهدار؛ از عمر ما بكاه و بر عمر او بيفزا» اِن شاءَ الله اگر شهادت به امید خدا نصیب من شد من را در جائی که مادرم و برادرانم هستند دفن کنید و اگر شهید شدم برایم گریه نکنید من دو سه ماه نماز قضا دارم و یک ماه هم روزه برای من بجا بیاورید.
دیگر عرضی ندارم خداحافظ
21/12/1360